پناهیان و داستانهای فانتزیاش از صدر اسلام تا پانزده خرداد ۴۲
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۷۹۹۹۵
عبدالجواد موسوی در خبرآنلاین نوشت: پناهیان در سالهای اخیر اصرار عجیبی دارد بر این که کلماتی مثل رحمت و مهربانی و لطف و اخلاق از دایره فرهنگ ایرانی- اسلامی زدوده شود و سیمای پیامبر اسلام و امام اول شیعیان در قدرت و اقتدار و قهر و در یک کلام خشونت خلاصه شود. این حرفها را هم در لفافه نمیگوید. خیلی صریح و بی پروا و بی تعارف.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دستهگل آخری هم که به آب داده همین چیزی است که همگان شنیدهاند. علنا و در یک برنامه زنده تلویزیونی پیامبر اسلام (ص) را گوشتتلخ میخواند و علی (ع) را فردی خشن، تا تتمه اعتقادات این مردم بیپناه را که به اندازه کافی بر اثر کوششهای شبانهروزی پناهیان و امثال او از خدا و پیغمبر گریزان شدهاند بر باد دهد.
البته مریدان پناهیان برای رفع و رجوع این گاف آخری بلافاصله دستبهکار شدهاند و راه افتادهاند که بله اگر درست شنیده باشید حضرت استادی این صفت را برای سختگیری ایشان در حراست از بیتالمال به کار بردهاند. گویی زبان فارسی برای توصیف سختگیری و یا به عدل و انصاف رفتار کردن دچار ضیق تعبیر است. چه اصراری است به جای کاربرد عادلبودن بگوییم گوشتتلخ و یا قیاس به نفس کنیم و بگوییم پیامبر و جانشین برحقش بلد نبودند با چهار نفر رفاقت برقرار کنند و عالم و آدم از دست آنها فراری بودند؛ و اصلا چنین پیامبر و امامی چه جای پیروی دارند؟
کسانی که قادر نبودند به قول آقای پناهیان حتی چهار نفر را از خودشان راضی نگاه دارند چرا باید سرمشق و الگوی بشریت واقع شوند؟ نخیر، اتفاقا طرف خیلی حواسش جمعتر از این حرفهاست و به حکمِ «چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا»، خوب میداند چه میگوید و با که میگوید.
اگر همهچیز بر قرار و قاعده و سامان بود باید آنهایی که متولی رسمی دین در این سرزمین هستند به این اراجیف واکنش نشان میدادند نه آدم معلومالحالی مثل من. اما ظاهرا متولیان رسمی دین هم ترجیح میدهند در این بلبشوی سیاستزده هردمبیل، آسته بروند و آسته بیایند که گربه شاخشان نزند و باز اینطور که باد میآید و شاخه میجنبد تعداد گربههای شاخدار در این سرزمین رو به فزونی است و هیچ آدم عاقلی خودش را با گربه شاخدار درگیر نمیکند و تو چه میدانی گربه شاخدار چیست؟
این ماجرای ضدیت با اخلاق و مهربانی و اصولا هرچه که به مدارا و تساهل و تسامح مربوط میشود و ترویج خشونت، نقل امروز و دیروز نیست. پروژهای است که جناب پناهیان و دوستانشان سالهاست آن را کلید زدهاند و بر اهل اشارت پوشیده نیست که قصد و غرض از چنین سخنانی چیست و سوداییان محال با طرح آن، چه غایتی در سر دارند.
چند سال پیش که پناهیان حدیث مشهور «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق» را دارای سندی ضعیف خواند و گفت پیامبر برای رسیدن به قدرت مبعوث شد و نه ترویج اخلاق، در همین خبرآنلاین یادداشتی نوشتم و پاسخ را به ابیاتی از مولانا جلالالدین محمد بلخی حواله دادم:
دید احمد را ابوجهل و بگفت
زشت نقشی کز بنیهاشم شکفت
گفت احمد مر ورا که راستی
راست گفتی گرچه کار افزاستی
دید صدیقش بگفتای آفتاب
نی ز شرقی نی ز غربی خوش بتاب
گفت احمد راست گفتیای عزیزای رهیده تو ز دنیای نه چیز
حاضران گفتندای صدر الوری
راستگو گفتی دو ضدگو را چرا
گفت من آیینهام مصقول دست
هر کسی در من همان بیند که هست
از آن زمان تا به امروز پنجشش سالی میگذرد و جناب پناهیان نهتنها از تئوری پیامبر قدرت دست برنداشته بلکه به شهادت آنچه این روزها از او منتشر شده، سخت به دنبال تئوریزه کردن اسلامی است که در آن قدرتطلبی و زورگویی و یکدستسازی و خشونت و قهر و غضب، حرف اول را میزند و همه کسانی که از مهر و محبت و دوستی و صلح و آشتی و مدارا سخن میگویند طبق این نظریه کسانی هستند که میخواهند در پوشش اخلاق به جنگ دین بروند.
آقای پناهیان بهقدری در این مسیر جدی است که دست به داستانسرایی و تحریف تاریخ هم میزند. فرقی هم نمیکند این تاریخ، تاریخ معاصر باشد یا تاریخ صدر اسلام. منتهی وقتی شخصی تاریخ معاصر را با این شجاعت و صراحت به رنگ دلخواه خودش درمیآورد تا نتیجه سیاسی مورد نظرش را به دیگران تحمیل کند ببینید با تاریخ گذشته ما چه خواهد کرد.
به این روایت جناب پناهیان از داستان اعدام طیب حاج رضایی دقت بفرمایید تا دستتان بیاید با چه کسی طرفید: «فلانی (منظور حاج مهدی عراقی است) برو ایران به طیب بگو برای شهدای پونزده خرداد علمکشا و عزاداریهاشو بیاره بیرون تا عزاداری سالگرد پونزده خرداد از بین نره. ایشون میگه من گفتم که آقا خب طیب خوب نیست. بگذارید من به فلان عالم بزرگوار در تهران بگم. امام به آقای عراقی گفته بوده که اگه بری در خونه اون عالم اول بهت میگه من از کجا بفهمم تو این پیامو از طرف امام آوردی؟
حالا ثابت کردنش مشکله. بعدشم معلوم نیست این کار رو بکنن. اول مستقیم رفتم در خونه اون عالم. ایشون برگشت گفت عین کلام امام من از کجا بدونم این کلامو از طرف امام داری نقل میکنی؟ بعد هم گفت حالا روش فکر میکنم بعدشم هیچ کاری نکرد. دیدم ایشون هیچ برنامهای نداره رفتم مغازه طیب گفتم من یه پیغامی دارم از طرف یه آدم مهم. میخوام خصوصی بگم. گفت اینا همه خصوصیان بگو. گفتم از طرف امام خمینیه گفت بگو.
گفتم میرن اطلاع میدن بذار خصوصی بگم. گفت نه غلط میکنه کسی اطلاع بده. بگو بینیم چیه؟ گفتم اینه. همونجا نه گذاشت نه ورداشت گفت فلانی بیست تا چندتا علم ورمیداری خودمم میام پلیسملیس هم جلوتونو گرفت بگو اینارو طیب راه انداخته غلط میکنن بیان جلو قمههاتونم بردارین. یک کار عظیمی تو تهران کرد. مسلمون جگردار میخواییم.»
فیلمش را ببینید. یعنی کلیپش را. مریدان حاجآقا یک موسیقی حماسی هم زیر صدای استاد گذاشتهاند و حاجی هم کأنه بهمن مفید در فیلم قیصر چنان نشسته است و این دیالوگها را جای امام و حاج مهدی عراقی و طیب حاجرضایی ادا میکند که من اگر در سینما کارهای بودم در جذب این استعداد بینظیر درنگ نمیکردم.
جالبتر از حاجی، پامنبریهای ایشان هستند که با دهانی باز و متحیر نشستهاند به تماشای این اجرای استندآپ کمدی و یکی هم نیست از پای منبر بگوید: «حاجیجان نوکرتم! طیب حاجرضایی که فردای پونزده خرداد دستگیر شد و شیش ماه بعدش هم گذاشتنش سینه دیفال.
چجوریهاست که شما میفرمایین امام خمینی بهشون گفتن سالگرد شهدای پونزده خرداد فراموش نشه، در ثانی تا جایی که ما شنفتیم تا سال ۵۶ کسی به آیتالله خمینی نمیگفته امام خمینی، از همه اینها گذشته تا حالا به ما گفته بودن اصلا طیب حاجرضایی با امام هیچ رابطهای نداشته بلکه این ساواک بوده که میخواسته به دروغ این حرفها رو به طیب نسبت بده و طیب هم روی رگ غیرتش زیر بار نرفته، اصلا شما بوگو بینیم طرف ساواک اینایی یا طرف ما؟»
بله. منظور اینکه از آقای پناهیان که در مقابل چشمان بازماندگان طیب حاجرضایی و آدمهایی که هنوز آن روزگاران را به خاطر دارند چنین اثر فانتزی و دراماتیکی خلق میکند چه انتظاری میتوان داشت؟ در همین روایت سراسر دروغ هم اخلاق را به نفع قدرت پایمال میکند؛ آن عالِم خیالی اگرچه در عالم واقع وجود ندارد، اما آدم اخلاقمدار و عاقلی است. معلوم است که نباید به یک پیغام شفاهی اعتماد کند و با شنیدن دو جمله مملکت را به آشوب بکشد.
طیب حاجرضایی این روایت هم آدم نامتعادلی است که با شنیدن یک جمله که صحت و سقمش معلوم نیست و بی آنکه جوانب کار را بسنجد دستور میدهد بیست تا علم بردارند و بریزند توی خیابان و البته مهمتر از همه اینکه قمههایشان را فراموش نکنند؛ و نتیجه اخلاقی هم اینکه: ما آدمهای فاضل و عالم و عاقل نمیخواهیم بلکه مشتی جاهل و عاطل و باطل میخواهیم که هر وقت به آنها اشاره کردیم با قمه بریزند توی خیابان و آنوقت این میشود مسلمان ترازِ آقای پناهیان و دوستانشان که عمری است قرآن میخوانند و رونق مسلمانی میبرند.
آقای پناهیان برای اثبات تئوری خطرناک خود که از دل آن توجیه بیقانونی و بیعقلی و اقداماتی خلاف عرف و شرع و منافع ملی بیرون میآید، هر روایتی را که در آن نشانی از اخلاق و دعوت به صلح و آشتی است دارای سند ضعیف میخواند و در مقابل هر آنچه را که در آن کشتن و زدن و بستن است با حرارتی فوقالعاده و افزودنیهای مجاز و غیرمجاز به خورد مخاطب میدهد و در سندیتش هم ذرهای تردید به خود راه نمیدهد. هرجایی هم که دیگر زمین زیادی سفت است و چارهای جز پذیرش مطلب وجود ندارد میگوید این اسمش اخلاق نیست بلکه اسمش تقواست.
این ستیز آشکار و علنی با اخلاق و ترویج لمپنیزم به نام اسلام و انقلاب و به تعبیر پناهیان جیگرداری، حقیقتا که چیز شگفتی است. البته اگر این حرفها در یک جمع محدود زده میشد اهمیتی نداشت. منتهی وقتی از یک رسانه رسمی پخش میشود ماجرا کمی متفاوت میشود. نه اینکه تلویزیون مخاطب انبوه داشته باشد، نه، از این حیث جای نگرانی نیست بلکه در بین مخاطبان اندک تلویزیون هنوز هم هستند کسانی که پخش این حرفها را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی به معنای سیاستهای رسمی نظام میدانند.
یعنی پخش چنین حرفهایی جدای از توهین نسبت به اعتقادات میلیونها میلیون مسلمان ممکن است عدهای آدم سادهلوح را به این خطا بیندازد که چنین قرائتهای خطرناکی از اسلام را که شباهتهای انکارناپذیری با باورهای فرقهها و گروهکهای تروریستی دارد بپذیرند و هم برای خودشان و هم برای مردم این دیار دردسرها درست کنند؛ که بارها چنین کردهاند. در چنین مواقعی دودش هم اغلب به چشم همان سادهلوحان و مردم بیپناه این سرزمین میرود وگرنه آقای پناهیان و نظائر او که مشکلی برایشان پیش نمیآید. آنها فقط حرف میزنند. زیادی هم حرف میزنند.
خدایا ما چه گناهی مرتکب شدهایم که از مطهری اهل گفتگو و طالقانی مدافع آزادی و بهشتی باادب و پرنسیب، گرفتار پناهیان و رسایی و نبویان شدهایم؟ این چه تقدیری استای پروردگار؟
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل طیب حاج رضایی آقای پناهیان حرف ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۷۹۹۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاه به ماجرای غزه از منظر «ما رأیت إلا جمیلا»
ماجرای غزه را با تمام این همه فجایع و ناملایمتهایی که رخ میدهد، چگونه نگاه کنیم که از دل این رویداد تلخ و در کنار قصههای پر درد آن، زیبایی برنامه خدا را نتیجه بگیریم؟ - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هفتم اکتبر مصادف با 15 مهر 1402 عملیاتی پیشدستانه از سوی حماس با نام «طوفانالأقصی» علیه مواضع رژیم صهیونیستی در شهرکهای نظامی فلسطین اشغالی رقم خورد. عملیاتی که به گفته خود مسئولان اسرائیلی، بزرگترین شکست امنیتی آن رژیم منحوس محسوب میشد. به دنبال این آبرو ریزی بود که آنان در اقدامی تلافیجویانه و البته عجولانه و احمقانه و برای جبران شکست مفتضحانه خود، شروع به حملات موشکی و توپخانهای علیه مردم غزه کردند و این ماجرا را تا امروز ادامه دادند، به گونهای که تاکنون 34 هزار و 488 شهروند فلسطینی به شهادت رسیدند. بیشتر کشتگان این حملات را کودکان و زنان تشکیل میدهند. چنین اقدامی از سوی یهودیان صهیونیست، نمایش اوج خباثت همان قومی است که خداوند در قرآن از آنها با تعابیری همچون آتشافروز، جنگطلب، قاتل و نسل کُش، فاسد و قَسیُالقلب یاد میکند.
اما از منظر دین، این جنگ، تقابل بین جبهه حق با باطل است و عاقبت این تقابل چیزی جز شکست جبهه باطل و پیوستن آنها در جرگه ظالمان در برگههای تاریخ آیندگان نیست؛ تاریخ بشر نشان میدهد هیچ سلطهطلب و مستکبری بدون عقوبت نماند و یاد فرعونیان و نمرودیان و نیز داستان شکوه آنان در گورستان برگههای تاریخ دفن شد. خداوند در دو جا از زوال باطل سخن میگوید. در آیه81 سوره اسراء میفرماید «وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا؛ و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است» و در آیه 18 انبیاء میفرماید «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ ...» یعنی «بلکه ما همیشه حق را بر باطل غالب و پیروز میکنیم تا باطل را محو و نابود کند و باطل بی درنگ نابود می شود.»
از دیگر سو هرچند ممکن است جبهه کفر در شرایط پیروزی قرار گیرد، اما این پوسته و ظاهر ماجراست. بالاخره خاصیت نبرد، پیروزی و شکست است. این بار سپاه اسلام در شرایط نابرابر قرار دارد و دشمنِ مقابل با همسو کردن سایر کشورهای قدرتمند با خود و با رویگردانی از قوانین جنگ و زیر پا گذاشتن تمام انسانیت و حیثیتش، شروع به نسلکشی کرده است، دریغ از آنکه در باطن ماجرا، هر روز بیشتر در باتلاق جهل خود و خوی وحشیگریاش فرو میرود.
ما نمونهی وسیعتر آن را در ماجرای عاشورا و اتفاقات پس از آن دیدیم. در این ماجرا، دشمن که با قلدری سعی داشت از امام حسین علیهالسلام نسبت به حاکم فاسق زمانه بیعتی اجباری بگیرد و با مخالفت امام روبرو شد، نبردی نابرابر را علیه امام حسین علیهالسلام آغاز کرد و به ظاهر توانست لشکریان اسلام را از دم تیغ بگذراند و وقیحانه سر جگرگوشه خاتمالأنبیاء و سایر یارانش را از تن جدا کند و آنها را در کوچه و بازار بچرخاند. بنابراین ظاهر ماجرا، خون و شمشیر و آتش و فساد است، اما همین مسئله در نگاه حضرت زینب سلامالله علیها با تعبیر «ما رأیت إلّا جَمِیلاً» تفسیر میشود؛ یعنی در شرایطی که تفسیر ما از ماجرای عاشورا چیزی جز خون و شمشیر و کشت و کشتار نیست و سعی میکنیم از منظر تاریخی به ماجرای کربلا و حوادث پس از آن نگاه کنیم، حضرت زینب سلامالله علیها از افقی به این رویداد تلخ نگاه میکند که زیبایی را نتیجه میگیرد.
اما زیبایی ماجرای کربلا چه بود که ما و مداحان و شاعرانمان نمیتوانیم ببینیم؟ شاید اینطور باشد که وقتی ما زمین خوردن امام حسین علیهالسلام و یاران با وفای ایشان را مشاهده میکنیم، ایشان با چشمی دیگر، اوج گرفتن و ارتفاع گرفتن آنان در درجات عالی فضل تا رسیدن به اعلا علیین را میدیدند. اگر ما حرکت کاروان را در تاریخ میخوانیم، ایشان اوج تبعیت یاران آن هم پا به پای امام و در سختترین شرایط نبرد را میبینند، به گونهای که به تعبیر امام حسین علیهالسلام هیچ پیامبری در طول تاریخ چنین یارانی را به خود ندید؛ ضمن آنکه برخی از این یاران، عمری را در جهالت و تاریکی سپری کرده بودند. حضرت زینب سلامالله علیها در منظر خداییِ خود، آینده قیام و اثر جوشش خون امام خویش را میدید که منجر به بیداریهای گسترده مردم در تمام زمانها و مکانها میشد تا جایی که طی همین دهه گذشته، اربعینهای باشکوه را رقم زد و نه تنها مسلمانان بلکه تمام پاکطینتان و آزادگان دنیا را در یک نقطه به هم وصل و زمینه را بیشتر برای زوال دولتهای مستکبر فراهم کرد و این همان تعبیری که امام صادق علیهالسلام در زیارت اربعین درباره اثر خون اباعبدالله علیهالسلام فرمود: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ»؛ یعنی خون اباعبداالله علیهالسلام برای نجات مردم از جهل و گمراهی نثار شد. به همین ترتیب میتوان لیستی از نقاط مثبت واقعه عاشورا تهیه کرد و درباره آن تأمل کرد؛ زیرا هر اندازه در این ماجرا تفکر کنیم، بیشتر میتوانیم تبیین خدایی از صحنههای فعلی داشته باشیم.
«ما رایت الا جمیلا» نگاه حاکم بر جریان اربعین حسینی (ع)اما ماجرای غزه را با تمام این همه فجایع و ناملایمتهایی که رخ میدهد، چگونه نگاه کنیم که از دل این رویداد تلخ و در کنار قصههای پر درد آن، زیبایی برنامه خدا را نتیجه بگیریم.
1. شکستن اُبهت پوشالی یهود
یکی از دستاوردهای مثبت ماجرای طوفان الأقصی و نبرد غزه، شکستن اُبهت پوشالی یهودیان صهیونیست در اذهان عمومی جهان بود. رژیمی که از لحاظ نظامی و امنیتی خود را در جرگهی برترینهای دنیا به حساب میآورد، در یک عملیات حسابشده از سوی یکی از جنبشهای مقاومت به نام حماس شکست سختی خورد. این مسئله معبری را به روی سایر جنبشهای مقاومت برای مقابله با آن رژیم دستنشانده گشود و به سایر جبههها جرأت بخشید.
2. معنویتگرایی مردم غزه
طی حوادث تلخی که در غزه رخ داد، انتظار نداشتیم که این میزان معنویت در بین مردم آن دیار افزایش یابد که در تمام سختیها به قرآن پناه ببرند و از خداوند طلب یاری کنند. نوجوانانی را دیدیم که روی منزل مخروبه خود نشستهاند و در حالی که بستگان خود را از دست دادند، مشغول خواندن قرآن هستند. یا نوجوانی را دیدیم که وقتی پزشکان قصد خارج کردن تیر و ترکش از پای او آن هم بدون ماده سرّ کننده را داشتند، برای آنکه درد را احساس نکند، شروع به خواندن آیاتی از قرآن میکرد.
3. بیداری جهانی
طی حوادث غزه و تصاویری که از این حوادث در دنیا مخابره میشد، یک بیداری جهانی گسترده صورت گرفت که این بیداری حداقل در سه بود:
الف) در سطح مردم
اولین جایی که تحت تأثیر قرار گرفت، گروههای مردمی بودند. انها با ایجاد تظاهرات خیابانی انزجار خود را از رژیم منحوس اسرائیل و سیاستهای دولتشان نسبت به حمایت از صهیونیستها به شکلهای مختلف نشان دادند تا جایی که با دولت و پلیس درگیر شدند.
ب) در سطح نخبگان و دانشجویان
گروه دومی که متأثر از ماجرای غزه به میدان آمدند، نخبگان بودند. این گروه نسبت به گروههای مردمی بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی بودند؛ چرا که بسیاری از آنان با آنکه میدانستند شغلشان و تحصیلشان در معرض خطر قرار میگیرد، به شکلهای مختلف اعتراض خود را نشان دادند و این امر سبب شد روشنگری بیشتری درباره اعمال جنایتکارانه اسرائیل و حامیان آنها شکل بگیرد.
ج) در سطح مسئولان و سلبریتیها
در سطحی بالاتر، برخی مسئولان کشورهای غربی پای کار آمدند و اقدامات وحشیانهی رژیم کودککش صهیونیستی را محکوم کردند و به سیاستمداران غربی هشدار دادند تا دست از حمایت آنان بردارند. گسترش این اعتراضات به حدی بود که وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به سفارتخانهها و نمایندگیهای دیپلماتیک خود در خارج دستور داد تا آمادگیهای لازم برای مقابله با گسترش اعتراضهای جهانی نسبت به رفتار نتانیاهو و ارتش اسرائیل در صورت صدور حکم لاهه درباره بازداشت تعدادی از مسئولان ارشد این رژیم داشته باشند.
4) گسترش اسلامگرایی
انتشار تصاویر بمباران مردم غزه توسط صهیونیستها و فیلمهایی از قرآن خواندن مردم فلسطین در بحبوحه نبرد، سبب برانگیخته شدن احساسات مردم دنیا شد و رغبت و کنجکاوی آنان را نسبت به مطالعه بیشتر مبانی اسلام بیشتر کرد. طبق گزارش گلوب آی نیوز، تنها در کشور فرانسه بیش از 20 هزار نفر با تماشای کلیپهایی از جنایات اسرائیل در غزه به تحقیق درباره اسلام پرداخته و آن را پذیرفتهاند. بر پایه گزارش «ابنا»، از میان علاقهمندان به دین اسلام، افراد اثرگذاری نیز اسلام را پذیرفتهاند که از آن جمله «دیوی فان دن برگ» فوتبالیست هلندی، پروفسور هنری کلاسن استاد مشهور چشم پزشکی دانشگاه کالیفرنیا، مگان رایس تیک تاکر معروف آمریکایی و بسیاری از جوانان در اروپا و آمریکا هستند. ملیسا گومز، از جمله تازهمسلمانان آمریکایی که به دین اسلام تشرف پیدا کرده و یکی از دلائل اصلی گرایش به اسلام را وقایع غزه و ایمان مردم این منطقه در برابر مصائب و مشکلات حملات رژیم صهیونیستی معرفی میکند. رئیس انجمن جامعه اسلامی در اسپانیا درباره تاثیر تحولات غزه و بیداری جهانی علیه صهیونیسم میگوید: حملات اسرائیل به غزه علاقه بیشتری را به اسلام در اسپانیا برانگیخته است.
5) عملیات وعده صادق
عملیات وعده صادق را میتوان در امتداد طوفانالأقصی مورد توجه قرار داد؛ عملیاتی که ضربهای نهایی بر پیکره ابهت پوشالی صهیونیستها و بلکه جهان غرب محسوب میشد. آنها که ادعا میکردند صاحب قویترین پدافند هستند و نام آن را «گنبد» آهنی گذاشته بودند، در این عملیات دیدند که آنچنان آهنین هم نیست بلکه مانند یک سد، شکننده و نفوذپذیر است. ضمن آنکه چندین تله پدافندی را با کمک آمریکا و انگلیس و فرانسه در منطقه تدارک دیده بودند و هیچ کدام مانع از نفوذ موشکها و حتی پهپادهای ایرانی نشد.
تمام اینها و تمام آنچه که گفته نشد، گوشههایی از رویدادهایی است که به ماجرای غزه در عین اتفاقات تلخی که در آن دیار میافتد، روح بخشیده و آن را زیبا جلوه داده است. نتیجه آنکه دست قدرت خدا را در ماجرای غزه به وضوح میتوان مشاهده کرد؛ دستی که یک صحنه رشد برای مسلمانان غزه و سایر مسلمانان ایجاد کرده و آنها را به همدلی کشانده و از سوی دیگر موجبات بیداری جهانی و گرایش به اسلام را در سایر ملتها و مذاهب دنیا فراهم آورده است و در آخر، شاید بتوان گفت صحنه غزه، صحنه نمود این آیه از قرآن است:
«وَ قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ كَیْفَ یَشَاءُ ۚ وَلَیَزِیدَنَّ كَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْیَانًا وَكُفْرًا ۚ وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ ۚ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ ۚ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا ۚ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ؛ و یهود گفتند: دست [قدرت] خدا [نسبت به تصرّف در امور آفرینش، تشریع قوانین و عطا کردنِ روزی] بسته است. دست هاشان بسته باد و به کیفر گفتار باطلشان بر آنان لعنت باد؛ بلکه هر دو دست خدا همواره گشوده و باز است [به هر چیز و به هر کس] هرگونه بخواهد، روزی (معنوی) میدهد. و مسلماً آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده است، بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان (یهودیان) میافزاید. و ما میان [یهود، نصاری و گروه های دیگر] آنان تا روز قیامت کینه و دشمنی انداختیم. هر زمان آتشی را برای جنگ [با اهل ایمان] افروختند خدا آن را خاموش کرد و همواره در زمین برای فساد میکوشند، و خدا مفسدان را دوست ندارد.»
یادداشت: سعید شیری
انتهایپیام/